این وبلاگ زیر نظر مجمع جوانان مسجد و مجتمع فرهنگی منتظریه می باشد. از اهداف این وبلاگ و گروه جلب رضایت امام عصر(عج) و ارتقاء سطح دانسته های دینی و آشنایی با عصر ظهور می باشد. امید است با همکاری شما دوستان موجبات ظهور آن امام رئوف را فراهم سازیم.
در روايات آمده است: يکي از نشانههاي برپايي قيامت، «طلوع خورشيد از مغرب» است.
اميرالمؤمنين عليعليه السلام به نقل از پيامبرصلي الله عليه وآله ميفرمايد: «به ناگزير ده چيز قبل از قيامت رخ خواهد داد: سفياني، دجّال، ودود و جنبنده، خروج قائمعليه السلام، طلوع خورشيد از مغرب، نزول حضرت عيسيعليه السلام، خسف به مشرق، خسف به جزيرة العرب و آتشي که از چاه عدن بيرون ميآيد و مردمان را به محشر سوق ميدهد». [1] البته طلوع خورشيد از مغرب به عنوان امري حتمي معرفي شده است. [2] .
شيخ مفيدرحمه الله درباره چگونگي اين اتفاق نوشته است: «خورشيد هنگام ظهر در آسمان راکد ميشود و ساعتي چند تا به هنگام عصر پيدا نباشد، آن گاه از مغرب آشکار گردد». [3] .
اگرچه عدهاي اين امر را بعيد پنداشته و گفتهاند: مستلزم در هم ريختن و از هم پاشيدن نظم جهان و تغيير در حرکت منظومه شمسي خواهد بود و نتيجه گرفتهاند که با اصول حاکم بر نظام طبيعت، ناسازگار است؛ ولي به نظر ميرسد اين امر همانند بسياري ديگر از امور، از آيات الهي خواهد بود. به علاوه نظير اين اتفاقات قبلاً نيز در آسمان رخ داده که از جمله آنها «ردّالشَّمس» براي يوشع بن نون بوده است. [4] .
در برخي ديگر از گفتهها آمده است...
در روايات فراواني گفته شده است: درآستانه ظهورجنگهاي خونينفراواني رخ خواهد داد که جمعيت بسياري از مردم به قتل خواهند رسيد. از اين مرگ به عنوان «مرگ سرخ» ياد شده است.
حضرت عليعليه السلام در اين باره فرمود:
«بَيْنَ يَدَيَّ القائِمِ مَوْتٌ اَحْمَرٌ وَمَوْتٌ اَبْيَضٌ وَجَرادٌ في حينِهِ وَجَرادٌ فِي غَيرِ حينِهِ اَحْمَرٌ کَاَلْوانِ الدَّمِ فَاَمّا المُوتُ الاَحْمرُ فَالسَّيفُ وَاَمّا المَوتُ الاَبيَضُ فَالطّاعُونُ»؛ «در آستانه قيام قائم، مرگ سرخ، مرگ سفيد و ملخهايي به هنگام و ملخهايي نابههنگام سرخ، همچون خون خواهد بود. اما مرگ سرخ پس [کشته شدن با] شمشير است و مرگ سفيد به وسيله طاعون است». [1] .
«فراگير شدن ظلم و جور»، از نشانههاي معروف ظهور حضرت مهديعليه السلام است. اين نشانه در روايات بسيار، به چشم ميخورد. در بعضي به همين عنوان کلي، مورد اشاره قرار گرفته؛ چنانکه در روايت معروفي - با سندهاي گوناگون - آمده است: «يَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الاَرضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً»؛ [1] «خداوند به وسيله ظهور مهديعليه السلام زمين را پر از عدل و داد ميسازد، پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده باشد».
گفتني است در اينجا سخن از زياد شدن ظلم و جور و گناه و کم شدن افراد صالحاست؛ نهاينکه همه مردمکافر شوند، ياافراد صالحاصلا وجودنداشته باشد! در همان زمان، که همه جا را تباهي فراگرفته وابرهاي تيرهگناه سايهافکنده، بايد افراد پاکباخته، متعهد وصالح، زمينه قيامآن حضرت راآماده سازند ودرحمايت از آن منجي بزرگ به جهاد برخيزند.
در روايات - در حالي که از زياد شدن ستم، به عنوان نشانه ظهور ياد شد - به اين نکته نيز اشاره شده که جامعه منتظر مهديعليه السلام، بايد در به پا داشتن ارزشها و مبارزه با ضد ارزشها، تلاش جدّي کرده، به تهذيب نفس بپردازند و... .
در برخي از روايات «خروج خراساني» به عنوان يکي از نشانههاي ظهور بيان شده است. اگر چه در اين روايات به روشني او معرفي نشده است؛ ولي برخي او را مردي از بنيتميم دانستهاند. [1] .
اغلب رواياتي که نام او را بردهاند، از خراساني همراه سفياني ياد کردهاند. امام صادقعليه السلام فرمود: «خُرُوجُ الثَّلاثَةِ الخُراساني وَالسُّفياني وَاليَماني فِي سَنَةٍ واحِدَةٍ فِي شَهْرٍ واحِدٍ في يَوْمٍ واحِدٍ وَلَيْسَ فيها رايَةٌ بِأَهْدَي مِنْ رايَةِاليَماني يَهدِي إِلَي الْحَقِّ» [2] ؛ «خروج خراساني، سفياني و يماني در يک سال و يک ماه و يک روز تحقق مييابد و در بين آنها پرچمي هدايتگرتر از يماني نيست که او به حق هدايت ميکند».
و در برخي روايات از خراساني و سفياني به دو اسب مسابقه تشبيه شدهاند که خراساني از مشرق و سفياني از مغرب به طرف کوفه در حرکتاند. [3] .
البته روايتي نيز از خروج او به عنوان يکي از نشانههاي حتمي قيام حضرت مهديعليه السلام ياد شده که به جاي خروج يماني ذکر شده است. [4] .
در فرهنگ مهدويّت از وجود «پرچمهاي سياه از خراسان» به عنوان نشانه ظهور ياد شده و درباره آن رواياتي چند از معصومينعليهم السلام نقل شده است. مضمون اين روايات آن است که پيش از ظهور امام مهديعليه السلام در منطقه خراسان (خراسان قديم، شامل: قسمتهاي زيادي از ايران، افغانستان، ترکمنستان، تاجيکستان و ازبکستان) انقلابي برپا ميشود و مردم در حالي که پرچمهاي سياه را به اهتزاز در آوردهاند، به حرکت در ميآيند. [1] .
پديدار شدن اين نشانه ظاهراً در آستانه ظهور و يا اندکي پيش از آن خواهد بود؛ به گونهاي که حضرت مهديعليه السلام آنان را به سوي خويش فرا ميخواند.
امام باقرعليه السلام ميفرمايد...
در آستانه ي ظهور حضرت مهدي (عج) نشانه هاي بسياري بروز مي کند که يکي از آنها، خروج «دجّال» است. («اثباة الهداة»، ج 7، ص 397)
اصل دجّال را از اصفهان («بحار الانوار»، ج 52، ص 194) يا بجستان («منتخب الاثر»، ص 425) و يا خراسان («الملاحم و الفتن»، ص 126) نشان داده اند. او يک طاغوت حيله گر مانند سفياني است.
در روايات آمده که آن ملعون ادّعاي الوهيّت کرده و به وجود نحس او خونريزي و فتنه در عالم واقع مي شود. از اخبار چنين بر مي آيد که يک چشم او ماليده و ممسوح است و چشم چپ او در ميان پيشاني اش واقع شده و مانند ستاره مي درخشد و تکّه ي خوني در ميان چشم او واقع است. بسيار بزرگ و تنومند و داراي شکل عجيب و غريب و بسيار ماهر در سِحْر است. در پيش او کوه سياهي قرار دارد که به نظر مردم مي آيد، کوه نان است و در پشت سرش کوه سفيدي که از سِحْر به نظر مردم آبهاي صاف جاري مي آيد. او فرياد مي کند:
«اوْليايي أَنَا رَبُّکُمُ الْاَعْلي
: بندگانم من پروردگار بزرگ و والاي شما هستم». («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 7)
براي دجّال خري قرمز رنگ است که طول آن 60 قدم و به اندازه ي ديد چشم است و چشم راستش کور است («عقد الدّرر»، ص 274). از هر موي خر دجّال، نغمه اي به گوش مي رسد و آن نغمات باعث جذب شدن مردم سست و ناپرهيزکار به اوست. («آخرين اميد»، ص 323)
«دجّال» از همه جا مي گذرد و فقط در مکّه و مدينه و بيت المقدّس قدم نمي گذارد. («الزام الناصب»، ص 74)
بيشتر پيروان او افراد يهودي زنازاده عربهاي بياباني هستند که تاج بر سر دارند. («عقد الدّرر»، ص 274)
رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم درباره ي دجّال فرمود: «هر مؤمني که دجّال را ببيند آب دهان خود را به روي او بيندازد و سوره ي مبارکه حمد را بخواند براي اينکه سحر آن ملعون را دفع کند». («منتهي الآمان»، باب 14، فصل 7)
طبق نقل امام صادق عليه السلام، امير مؤمنان علي عليه السلام در ضمن خطبه ي طولاني فرمود: «حضرت مهدي (عج) با يارانش از مکّه به بيت المقدّس مي آيند و در آنجا بين آن حضرت و دجّال و ارتش دجّال جنگ واقع مي شود، دجال و ارتش او مفتضحانه شکست مي خورند، به طوريکه از اوّل تا آخر آنها به هلاکت مي رسند و دنيا آباد مي شود». («اثباة الهداة»، ج 7، ص 176) بالاخره آن ملعون به دست مبارک حجّت عليه السلام با به دست عيسي بن مريم عليه السلام کشته مي شود. طبق روايتي، آن حضرت دجّال را در کُناسه ي کوفه به دار مي زند. و بر روايتي ديگر در فلسطين در کنار دروازه ي «لد» نزديک بيت المقدّس کشته مي شود. («خورشيد مغرب»، ص 74)
و در جاي ديگر ذکر کرده اند که در عقبه ي افيق شام به درک واصل خواهد شد. («نجم الثّاقب»، ص 189)
خروج دجّال در روايات اهل تسنّن و در تورات و انجيل نيز آمده است. برخي از نويسندگان اسلامي با توجّه به ريشه ي لغت «دجّال» آن را منحصر به يک فرد مخصوص نمي دانند بلکه آن را عنواني کلّي براي افراد پرتزوير و حيله گر که براي فريب مردم از هر وسيله اي استفاده مي کنند، مي دانند. («آخرين اميد»، ص 324)
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه متعلق به مجمع جوانان منتظریه می باشد و کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...
به دلیل تازه تاسیس بودن این هیأت لطفا از هرگونه حمایتی دریغ نکنید تا مجالس عزاداری و شادی اهل بیت با شور و شوق هرچه بیشتر برگزار شود.
آدرس :مشهد ـ بلوار هاشمیه ـ هاشمیه 22
با تشکر فروان از توجه و حمایت شما
تلفن تماس 09151232819 آقای حسینی. ...